Nothing Special   »   [go: up one dir, main page]

پرش به محتوا

پیرهون

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
Pyrrho
سردیس پیرهون که یک کپی رومی از نسخه‌ای یونانی است و در موزه کرفو نگهداری می‌شود.
زادهٔح. ۳۶۰ BC
درگذشتح. ۲۷۰ BC
ایلیس، یونان
دورهفلسفه هلنیستی
حیطهفلسفه غرب
مکتبشک‌گرایی فلسفی
مکتب پیرهونی
علایق اصلی
معرفت‌شناسی، متافیزیک، فلسفه اخلاق
ایده‌های چشمگیر
شک‌گرایی فلسفی، آتاراکسیا، adiaphora, اپوخه


پیرهون (‎/ˈpɪr/‎؛ یونانی باستان: Πύρρων ὁ Ἠλεῖος Pyrrhо̄n ho Ēleios ; ح. ۳۶۰ – ح. ۲۷۰ پ‌م) فیلسوف کلاسیک یونان باستان بود و به عنوان اولین فیلسوف شکاک و بنیانگذار پیرهونیسم شناخته می‌شود.

زندگی

[ویرایش]

تخمین زده می‌شود که پیرهون ایلیسی از حدود ۳۶۵/۳۶۰ تا ۲۷۵/۲۷۰ قبل از میلاد زندگی می‌کرده‌است. پیرهون اهل ایلیس بود که در دریای یونان قرار دارد. او احتمالاً یکی از اعضای طایفه کلیتیدایی بود[۱] که خادمان معبد زئوس در المپیا بودند[۲] و پیرهون به عنوان کاهن اعظم در آنجا خدمت می‌کرد.[۳]

دیوژن لائرتیوس به نقل از آپولودوروس آتنی می‌گوید که پیرهون در ابتدا نقاش بود و تصاویر او در سالن بدن‌سازی ایلیس به نمایش گذاشته می‌شد. بعدها او به واسطه آشنایی با آثار دموکریتوس، به فلسفه روی آورد و به گفته دیوژن از طریق برایسون، شاگرد استیلپو، با دیالکتیک مگاری آشنا شد.[۴] بر خلاف بنیان‌گذاران دیگر فلسفه‌های هلنیستی، پیرهون اساساً تحت تأثیر سقراط نبود.[۵]

پیرهون همراه با آناکسارخوس، در فتح شرق و هندوستان در لشکر اسکندر مقدونی حضور یافت و حتی از ژیمنوسوفیست در هند و مغ در پارس دیدن کرد.[۶] به نظر می‌رسد این مواجهه با فلسفه شرقی و بالاخص فلسفه بودایی،[۷] او را به ایجاد فلسفه جدید خود و روی آوردن به یک زندگی ساده‌زیستانه گرایش داد. در بازگشت به ایلیس، او در شرایط بدی زندگی می‌کرد، اما توسط الیایی‌ها، که او را کاهن اعظم کردند، و همچنین آتنی‌ها، که حقوق شهروندی به او اعطا کردند، بسیار مورد احترام قرار گرفت.[۸]

از جمله شاگردان پیرهون، می‌توان به تیمون اهل فلیوس، هکتائوس اهل آبدرا و نوزیفانس، که از آموزگاران اپیکور بود، اشاره کرد.[۹] آرسیلائوس هم شاگرد پیرهون بود و فلسفه او را جز در عنوان مکتبش، حفظ کرد.[۱۰] آرسیلائوس پس از ورود به آکادمی افلاطون و طی درجات دانش در مکتب افلاطونی، به فلسفه پیرهون نزدیک شده و از او تبعیت نمود. این باعث ایجاد شکاکیت آکادمیک شد که دومین مکتب هلنیستی فلسفه شک است.[۱۱]

فلسفه

[ویرایش]

پیرهون خود هیچ نوشته‌ای بر جای نگذاشته‌ است.[۱۲] آموزه‌های او در نوشته‌های شاگردش تیمون فلیوسی ثبت شده، اما متأسفانه بیشتر این آثار از بین رفته‌اند. اطلاعات کمی در مورد جزئیات فلسفه پیرهون و تفاوت آن با پیرهونیسم بعدی وجود دارد و بیشتر آنچه ما امروزه به عنوان پیرهونیسم می‌شناسیم از طریق کتاب طرح‌های پیرهونیسم به ما رسیده که توسط سکستوس امپیریکوس بیش از ۴۰۰ سال پس از مرگ پیرهون، نوشته شده است.

اکثر منابع معتقدند که هدف اولیه فلسفه پیرهون دستیابی به وضعیت آتاراکسیا یا رهایی از آشفتگی ذهنی بود و او مشاهده کرد که آتاراکسیا می‌تواند با دوری از باورها (جزم) در مورد افکار و ادراکات ایجاد شود. با این حال ممکن است فلسفه اصلی پیرهون در جزئیات با پیرهونیسم بعدی تفاوت‌های چشمگیری داشته باشد. اکثر تفاسیر دربارهٔ فلسفه پیرهون نشان می‌دهند که او ادعا می‌کرده که واقعیت ذاتاً نامعین است و در حالی که در پیرهونیسمی که سکستوس امپیریکوس معرفی می‌کند، این یک باور جزمی منفی تلقی می‌شود.

خلاصه ای از فلسفه پیرهون را یوسبیوس ثبت کرده؛ او به نقل از آریستوکلس که به نقل از تیمون پرداخته و در اثری به نام «گذرگاه آریستوکلس» خلاصه آن را آورده است.[۶] تفاسیر متناقضی از ایده‌های ارائه شده در این قسمت وجود دارد که هر یک به نتیجه متفاوتی در مورد منظور پیرهون می‌انجامد.[۶]

مشخص نیست که پیرهونیسم در دوران باستان یک حرکت کوچک اما مستمر بوده‌است یا از بین رفته و دوباره احیا شده‌است. صرف نظر از این، چند قرن پس از زندگی پیرهون، انسیدیموس احیای فلسفه را رهبری کرد. پیرهونیسم یکی از دو مکتب اصلی شک‌گرایی فلسفی بود که در دوره هلنیستی ظهور کرد و مکتب دیگر شک‌گرایی آکادمیک بود. پیرهونیسم در میان اعضای مکتب امپیریک پزشکی رشد کرد، جایی که به عنوان پایه‌ای فلسفی برای رویکرد آن‌ها به پزشکی تلقی شد، که با رویکرد مکتب دگماتیک پزشکی مخالف بود. پیرهونیسم در دوره پس از هلنیسم به ابهام رسید.

پیرهونیست‌ها فلسفه خود را شیوه ای از زندگی می‌دانند و شخص پیرهون را الگویی برای این شیوه زندگی می‌دانند. هدف اصلی آن‌ها این است که به آتاراکسیا (بی‌درد شدن) برسند و به این منظور با اپوخه (یعنی تعلیق قضاوت) در مورد اعتقادات، خود را از فکر کردن معذور دانسته و راحت می‌کنند. یکی از روش‌هایی که پیرهونیست‌ها برای تعلیق قضاوت از آن استفاده می‌کنند، جمع‌آوری استدلال‌های هر دو طرف مسئله مورد مناقشه است و خود میان طرفین همچون داوری می‌نشینند. این پیرهونیست را به این نتیجه می‌رساند که در مورد موضوع اختلاف نظر وجود دارد و بنابراین واکنش مناسب تعلیق قضاوت است. سرانجام پیرهونیست دوران را به عنوان پاسخی عادی به همه موضوعات مورد اختلاف توسعه می‌دهد که منجر به آتاراکسی می‌شود.

پانویس

[ویرایش]
  1. Dee L. Clayman, Timon of Phlius: Pyrrhonism into Poetry شابک ‎۳۱۱۰۲۲۰۸۰۶ 2009 p51
  2. پوسانیاس، Graeciae Descriptio 6.17.6
  3. اوسبیوس قیصری Praeparatio Evangelica Chapter 18
  4. دیوژن لائرتی Lives of the Eminent Philosophers Book IX, Chapter 11, Section 61
  5. Richard Bett, "Pyrrho and the Socratic Schools", From the Socratics to the Socratic Schools: Classical Ethics, Metaphysics and Epistemology Routledge, March 12, 2015, p. 149 “There is no evidence of Pyrrho having regarded Socrates as an intellectual or ethical inspiration…. Similarly, one would be hard pressed to find any kind of link between the two in terms of philosophical “succession”…. ”
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ Bett, Richard; Zalta, Edward (Winter 2014). "Pyrrho". Retrieved February 19, 2018. {{cite journal}}: Cite journal requires |journal= (help) خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام «:1» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
  7. Beckwith, Christopher I. , Greek Buddha. Pyrrho's Encounter with Early Buddhism in Central Asia, Princeton University Press, Princeton and Oxford, 2015.
  8. دیوژن لائرتی Lives of the Eminent Philosophers Book IX, Chapter 11, Section 64, 65
  9. دیوژن لائرتی Lives of the Eminent Philosophers Book IX, Chapter 9, Section 69
  10. اوسبیوس قیصری، Praeparatio Evangelica Chapter VI
  11. دیوژن لائرتی Lives of the Eminent Philosophers Book IV, Chapter 6, Section 33
  12. دیوژن لائرتی Lives of the Eminent Philosophers Book IX Chapter 11 Section 102

منابع

[ویرایش]
  • Algra, K. , Barnes, J., Mansfeld, J. and Schofield, M. (eds.), The Cambridge History of Hellenistic Philosophy, Cambridge: Cambridge University Press, 1999.
  • Annas, Julia and Barnes, Jonathan, The Modes of Scepticism: Ancient Texts and Modern Interpretations, Cambridge: Cambridge University Press, 1985.
  • Barua, Benimadhab (1921). A History of Pre-Buddhistic Indian Philosophy (1st ed.). London: University of Calcutta. p. 468.
  • Beckwith, Christopher I., Greek Buddha. Pyrrho's Encounter with Early Buddhism in Central Asia, Princeton University Press, Princeton and Oxford, 2015.
  • Bett, Richard, "Aristocles on Timon on Pyrrho: The Text, Its Logic and its Credibility" Oxford Studies in Ancient Philosophy 12, (1994): 137–181.
  • Bett, Richard, "What did Pyrrho Think about the Nature of the Divine and the Good?" Phronesis 39, (1994): 303–337.
  • Bett, Richard, Pyrrho, His Antecedents, and His Legacy, Oxford: Oxford University Press, 2000.
  • Brunschwig, Jacques, "Introduction: the Beginnings of Hellenistic Epistemology" in Algra, Barnes, Mansfeld and Schofield (eds.), The Cambridge History of Hellenistic Philosophy, Cambridge: Cambridge University Press, 1999, 229–259.
  • Burnyeat, Myles (ed.), The Skeptical Tradition, Berkeley: University of California Press, 1983.
  • Burnyeat, Myles and Frede, Michael (eds.), The Original Sceptics: A Controversy, Indianapolis: Hackett, 1997.
  • Doomen, Jasper, "The Problems of Scepticism" Logical Analysis and History of Philosophy 10 (2007): 36–52.
  • Flintoff, Everard (1980). "Pyrrho and India". Phronesis. 25 (1): 88–108. doi:10.1163/156852880X00052. JSTOR 4182084.
  • Halkias, Georgios, "The Self-immolation of Kalanos and other Luminous Encounters among Greeks and Indian Buddhists in the Hellenistic world". Journal of the Oxford Centre for Buddhist Studies, Vol. VIII, 2015: 163–186.
  • Hankinson, R.J. , The Sceptics, London: Routledge, 1995.
  • Jayatilleke, K.N. (1963). Early Buddhist Theory of Knowledge (PDF) (1st ed.). London: George Allen & Unwin Ltd. p. 524.
  • Kuzminski, Adrian, Pyrrhonism; How the Ancient Greeks Reinvented Buddhism, Lanham, Lexington Books, 2008.
  • Long, A.A., Hellenistic Philosophy: Stoics, Epicureans, Sceptics, University of California Press, 1986.
  • Long, A.A. and Sedley, David, The Hellenistic Philosophers, Cambridge: Cambridge University Press, 1987.
  • Striker, Gisela, "On the difference between the Pyrrhonists and the Academics" in G. Striker, Essays on Hellenistic Epistemology and Ethics, Cambridge: Cambridge University Press, 1996, 135–149.
  • Striker, Gisela, "Sceptical strategies" in G. Striker, Essays on Hellenistic Epistemology and Ethics, Cambridge: Cambridge University Press, 1996, 92-115.
  • Striker, Gisela, "The Ten Tropes of Aenesidemus" in G. Striker, Essays on Hellenistic Epistemology and Ethics, Cambridge: Cambridge University Press, 1996, 116–134.
  • Svavarsson, Svavar Hrafn, "Pyrrho’s dogmatic nature", The Classical Quarterly, 52 (2002): 248–56.
  • Svavarsson, Svavar Hrafn, "Pyrrho’s undecidable nature", Oxford Studies in Ancient Philosophy, 27 (2004): 249–295.

پیوند به بیرون

[ویرایش]